کد مطلب:330069 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:347

سفره خلیفه
سفره خلیفه

شریك بن عبد اللَّه نخعی، از فقهای معروف قرن دوم هجری، به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفه عباسی، علاقه فراوان داشت كه منصب «قضا» را به او واگذار كند، ولی شریك بن عبد اللَّه برای آنكه خود را از دستگاه ظلم دور نگاه دارد زیر این بار نمی رفت. نیز خلیفه علاقه مند بود كه «شریك» را معلم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حدیث بیاموزد. شریك این كار را نیز قبول نمی كرد و به همان زندگی آزاد و فقیرانه ای كه داشت قانع بود.

روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت: «باید امروز یكی از این سه كار را قبول كنی: یا عهده دار منصب «قضا» بشوی، یا كار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول كنی، یا آنكه همین امروز ناهار با ما باشی و بر سر سفره ما بنشینی.».

شریك با خود فكری كرد و گفت: حالا كه اجبار و اضطرار است، البته از این سه كار، سومی بر من آسانتر است.

خلیفه ضمنا به مدیر مطبخ دستور داد كه امروز لذیذترین غذاها را برای شریك تهیه كن. غذاهای رنگارنگ از مغز استخوانِ آمیخته به نبات و عسل تهیه كردند و سر سفره آوردند.

شریك كه تا آن وقت همچو غذایی نخورده و ندیده بود، با اشتهای كامل خورد.

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 18، ص: 255

خوانسالار آهسته بیخ گوش خلیفه گفت: «به خدا قسم كه دیگر این مرد روی رستگاری نخواهد دید.».

طولی نكشید كه دیدند شریك، هم عهده دار تعلیم فرزندان خلیفه شده و هم منصب «قضا» را قبول كرده و برایش از بیت المال مقرری نیز معین شد.

روزی با متصدی پرداخت حقوق حرفش شد. متصدی به او گفت: «تو كه گندم به ما نفروخته ای كه اینقدر سماجت می كنی؟».

شریك گفت: «چیزی از گندم بهتر به شما فروخته ام، من دین خود را فروخته ام.» «1»